جدول جو
جدول جو

معنی حسن حجازی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن حجازی
(حَ سَ نِ حِ)
ابن علی عوض بدری، مکنی به ابوالفضائل ازهری. در مصر به سال 1131 هجری قمری درگذشت. او راست: اجماع الاناس و دیوان و شش کتاب دیگر که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 297) یاد شده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ کُ)
ابن محمد علی بن حسین بن محمود بن محمدامین بن پیر احمد کجایی نهمی کهندمی گیلانی. متولد 1203 هجری قمری او راست: ارشاد المتعلمین که در 1245 هجری قمری نگاشته. (ذریعه ج 1 ص 519)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
ابن علی بن حسین بن شعبه حرانی حلبی. معاصر شیخ صدوق (متوفی 381 هجری قمری) و استاد شیخ مفید (متوفی 413 هجری قمری). او راست: ’تحف العقول فیماجاء من الحکم و المواعظ عن آل الرسول’ که در 1303 هجری قمری در ایران با منتخب کشف المحجۀ ابن طاوس چاپ شده و سپس در 1380 هجری قمری مجدداً در تهران طبع شده است. رجوع به حرانی و ذریعه ج 3 ص 400 و ج 4 ص 431 شود
لغت نامه دهخدا
(زُ)
حسن بن محمد بن عباس، مکنی به ابوعلی. (منتهی الارب). حسن بن محمد بن عباس، از علی بن محمد بن مهرویۀ قزوینی روایت دارد و پیش از 400 هجری قمری درگذشته است. (از تاج العروس)
محمد بن سعید عمرۀ سرخسی. از اسحاق بن ابراهیم مروزی معدل روایت دارد و احمد بن علی بن محمد اصفهانی حافظ از او نقل حدیث کند. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(نِ حِ)
انجبار. (ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
دهی است از دهستان ماهور میلاتی بخش خشت شهرستان کازرون در 48هزارگزی شمال باختر کنارتخته و جنوب باختر کودرا. کوهستانی و گرمسیر است. 80 تن سکنۀ شیعۀ فارسی و ترکی و لری زبان دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات، تریاک و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ حَ)
ابن ادریس. از امرای دولت اشرفی در یمن و در تعز. در سال 788 هجری قمری درگذشت. (اعلام زرکلی چ 1 ص 222 بنقل از عقود لؤلؤیه)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ حَجْ جا)
ابن علی قمی ثقه. او راست: ’الجامع فی ابواب الشریعه’. (ذریعه ج 5 ص 27)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ابن قاسم بغدادی مکنی به ابوعلی نحوی ملازم صاحب عباد بود و در پیرامون سال 400 هجری قمری درگذشت. اوراست: ’المبسوط’ در لغت. (هدیهالعارفین ج 1 ص 273)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طین حجازی
تصویر طین حجازی
انگبار از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار